سرویس ایران جوان آنلاین: رشد بیرویه شهرها و به خصوص حواشی آنها حاشیه نشینی و نارساییها و پیچیدگیهای اجتماعی و انسانی مهاجرت و مسائل اقتصادی، در تزلزل و فروپاشی حیات روستایی ریشه دارد. امروزه ثابت شده که رشد و توسعه بسیاری از کشورها در گرو ساماندهی عرصههای روستایی است. طی دهههای گذشته تحولات اقتصادی اجتماعی حاکم بر کشور از یک سو و اگاهی جمعیت از سوی دیگر سبب حرکات شدید مهاجرتی شد که این جابهجایی در بعضی مناطق کشور با شدت بیشتری همراه بود. البته از جمله عوامل اصلی مهاجرت روستاییان به شهرها را باید در مسئله اشتغال برای تأمین مایحتاج زندگی روزمره جستوجو کرد.
حالا خبرهای خوبی به گوش نمیرسد و بدون تعارف باید گفت: اگر مسئولان نخواهند گوشها و چشمهایشان را برای شنیدن و دیدن مشکلات روستاییان و عشایر تیز کنند، یکبار دیگر کشور با موج دیگری از مهاجرت روبهرو خواهد بود. بی شک باید روستاییان و عشایر را جزو مظلومترین اقشار جامعه در نظر داشته باشیم. افرادی که زیاد اعتراض نمیکنند. مجلسی دم دست ندارند که برای هر اتفاقی در جلوی آن تجمع کنند و به ندرت هم به رسانهها راه پیدا میکنند.
شاید پناه بردن آنها به حاشیه شهرها اولین و آخرین انتخابشان باشد. اقدامی که در پیبسته شدن گوش و چشم مسئولان در برابر خواستهها و نیازهای روستاییان انجام میشود. تجربه نشان داده است که واکنش روستاییان نسبت به فشارها و مشکلاتشان بیصدا است.
وقتی بدانیم مهاجرت عامل اصلی پیدایش حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی است و حاشیه نشینی خود به عنوان یکی از مسائل اجتماعی، پیامدها و آثار متفاوتی در سطوح خرد و کلان در جامعه به جای میگذارد، حتماً باور میکنیم که از جمله مهمترین بخشهای تأثیرگذار حاشیه نشینی، حوزه بسیار حساس آسیبهای اجتماعی است. گسترش حاشیه نشینی در سطح خرد موجب ایجاد اختلال در امنیت روانی ساکنان شهرها و در سطح کلان موجب ایجاد انواع آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی میشود. شاید در گذشته چنین عنوان میشد که جاذبه شهرنشینی و رفاه شهری این افراد را از زادگاه خویش کنده و به سوی قطبهای صنعتی و بازار کار میکشاند. اما امروزه جامعه شناسان معتقدند بسیاری از مهاجرتها از سر اجبار و به دلیل فشارهای اقتصادی صورت میگیرد. حالا روستاییان به فکر تغییر زندگی یا رفاه بیشتر نیستند، بلکه میخواهند همان شرایط قبلی را به هر نحو ممکن حفظ کنند. از طرف دیگر وجود حاشیهنشینان در مناطق حاشیهای شهرها به لحاظ تقاضا برای استفاده از منابع آموزشی و پرورشی میتواند موجب افزایش فشار بر منابع موجود در این زمینه شود یا اینکه سطح بیسوادی را افزایش دهد. حاشیه نشینان را در معنای عام شامل تمام کسانی میدانند که در محدوده اقتصادی شهر ساکن هستند ولی جذب اقتصاد شهری نشدهاند.
در جوامع گسترده، این شهر و روستا هستند که به عنوان دو فضای جغرافیایی، اما با ساختار و کارکردهای متفاوت، در تعامل با یکدیگر میتوانند کشوری پویا را شکل دهند. یکی از جنبههای تعاملی شهر و روستا به شکل جریان جمعیتی است که به صورت مهاجرتهای روستا- شهری نمود مییابد. همواره جریانی از جمعیت، کالا، سرمایه، اطلاعات و تکنولوژی بین این دو محیط مبادله میشود. مهاجرتها به ویژه مهاجرتهای روستایی به دلیل عدم تعادل فضایی به وجود میآید و در مقاطعی از زمان این حرکت با سرعت و حجم بیشتری صورت میگیرد. یکی از پیامدهای مهاجرتهای روستایی بدون برنامه، سکونت جمعیت در حاشیه شهرهاست. بدین ترتیب که بخشی از جمعیت شهرها را شهروندان فقیر و کم درآمد تشکیل میدهند که به دلیل عدم تمکن مالی، مجبور به سکونت در فضاهای نامطلوب اطراف شهر شدهاند. مساکن کوچک، حداقل امکانات رفاهی و در بسیاری از موارد بدمسکنی و فقدان تسهیلات، در نهایت به محرومیتهای اقتصادی- اجتماعی این گروه منجر میشود. تا کنون ایران دو موج بزرگ مهاجرت را تجربه کرده است. اولین موج مرتبط با اصلاحات عرضی بود. موجی که بسیاری آن را در وقوع انقلاب مؤثر دانستند. موج دوم، به تورم و گرانی دهه هفتاد باز میگردد و در شرایط فعلی هم وضعیتی به وجود آمده که امکان بروز موج سوم مهاجرت وجود دارد. رفتن به حاشیه یعنی ورود به قلب آسیبهای اجتماعی. زیرا در این شرایط، مهاجران نه از امکانات روستایی برخوردارند و نه از خدمات شهری.
با این تفاسیر اگر برنامهریزی و فعالیتها به سمت و سویی حرکت نکند که برابری و برخورداری همگانی از امکانات و خدمات محقق شود، حتماً موج سوم حاشیه نشینی اجتناب ناپذیر است. موجی که شهرنشینان را هم با خود خواهد برد!